با شعر هایت قلب خود را باختم من
تیری میان تیرگی انداختم من
چوگان قلبت تک سوار دیگری داشت
حسرت از آن عمری که بی خود تاختم من
سرمای چشمانت مرا آشفته می کرد
انگار چشمان تو را نشناختم من
بانک لبت ، وامش برای این وان بود
افسوس از قسطی که می پرداختم من
این خانه بانو تاب تنهایی ندارد
با رنج و محنت خانه ات را ساختم من
فروردین 1393| سید یوسف (وحید) فلکی